Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-04@14:18:24 GMT

پیرِ تهران و اندیشمند تاریخ که از میان‌مان رفت

تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۳۲۶۹۹

پیرِ تهران و اندیشمند تاریخ که از میان‌مان رفت

فرارو- ناصر فکوهی*؛ خوش‌سخن بود. با طنز از خاطرات بی‌پایان و یادگار‌های تجربه زیسته خود حرف می‌زد؛ تجربه‌ای که روایت‌های آن همواره با تاریخ در هم می‌آمیخت تا با آن درس‌هایی از حال و آینده به نسل جوان بیاموزد.

آشنایی ما با هم، سوای بهره‌ای که از دوران دانشجویی از کتاب‌های استاد می‌بردم، به چندسال پس از بازگشتم به ایران برمی‌گردد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در بزرگداشت سالانه مرحوم دکتر صدیقی –جامعه‌شناس بزرگ ایرانی- که در خانه خود دکتر صدیقی برگزار شده بود، دور هم در مراسمی جمع شده بودیم. در آن جلسه که من نیز از سخنرانانش بودم، دکتر تکمیل‌همایون پشت تریبون رفت و با چنان هیجان و احساسی از دو شخصیت برجسته تاریخ ایران یعنی صدیقی و مصدق یاد کرد که به‌راستی برای من بسیار هیجان‌انگیز و پُراحساس بود.

این سخنان شخصیت عمیق، دوست‌داشتنی و پُر از عشق دکتر تکمیل‌همایون نسبت‌ به ایران و سرنوشت آن‌ را به نمایش می‌گذاشت. همان‌چیزی که بُعدی انسانی به کتاب‌های او در زمینه تاریخ ایران می‌داد. به‌خصوص به کتاب ارزشمند او درباره تهران از دوره ناصری تا امروز.

کتاب تاریخی او درباره تهران، تکمیل‌همایون را به مثابه یکی از تهران‌شناس‌های برجسته به تثبیت رساند، اما من هرگز ندیدم که اندک غرور و خودستایی در او وجود داشته باشد.

دکتر ناصر تکمیل همایون، گرم و صمیمی بود و ردپایِ مطالعات و زحمات فراوان و فروتنی نسبت‌به کارش را می‌شد در کتاب‌ها و سخنانش دنبال کرد.

این ویژگی به گمانم مهم‌ترین عامل تفکیک افراد دیگر از کسانی است که هر اندازه هم در زمینه‌های معتبر علمی و فرهنگی تلاش کرده باشند، دوست ندارند خود را شمع مجلس کرده و به‌خصوص پیشرفت خود را به بهای تخریب و نقد بی‌پایه و اغراق‌آمیزاز کار دیگران به دست بیاورند.

بر همین اساس بود که چندسال پیش از کرونا زمانی‌که یادنامه‌ای برای او منتشر شد، تعداد جستار‌ها آنقدر افزایش یافت که به دو جلد قطور رسیدند و در قالب «همایون‌نامه» به انتشار رسید؛ یک یادگاری مهم که برای ارج‌گذاری به خدمات یک فرهنگ‌شناس مهم ایران نوشته شد.

با تکمیل همایون یک‌بار دیگر در جلسه‌ای برای یادبود زنده‌یاد جهان‌پهلوان تختی هم‌نشین شدیم. آن شب نیز بار دیگر شاهد شخصیت والای همایون و وسعت دانش و دلبستگی‌اش به تاریخ ایران بودم.

باری‌دیگر نیز که درباره یکی از کتاب‌های دکتر سلطان‌زاده جلسه‌ای در انجمن مفاخر داشتیم و یا جلسه‌ای دیگری که برای بزرگداشت دکتر بلوکباشی –دوست گرامی، پیشکسوت و انسان‌شناس بزرگ ایران- داشتیم، هربار تکمیل‌همایون را می‌دیدم، شخصیت ارزشمند او برایم پررنگ‌تر می‌شد.

او همواره به زحمات دیگران ارزش می‌داد و به‌هیچ‌وجه اهلِ حسادت و غرض‌ورزی در حق کار فرهنگ‌شناسان و دانشمندان و دانشگاهیان نبود. این ویژگی، در سرزمینی که بسیاری از افراد در کار فرهنگِ آن دائما در حال پیراهن عثمان کردنِ خطا‌های واقعی و خیالیِ این و آن هستند بسیار ارزشمند بود.

تکمیل همایون با آن اندام تنومند و با سخنان شیرین و با لحن همیشه آرام و مطمئن که حاصل عمری تجربه بود، خدمت‌های بیشماری در طول بیش‌از ۶۰ سال به فرهنگ ایران کرد. دو جلد یادنامه او یعنی «همایون‌نامه» و مقالات متعددی که درباره او نوشته شده و خواهد شد، گواه این امر است که البته همگی تنها بخشی از شخصیت این بزرگوارِ نادر زمانه خود را نشان می‌دهند.

هرگز نمی‌شود نگاه هوشمندانه، ظرافت رفتار، شوخ‌طبعی، سخن‌وری و زحمت‌کشیِ علمی او را از یاد برد. باشد که نسل امروز چنین شخصیت‌هایی را که در سختی‌ها نهراسیده‌اند و به رغم همه مشکلات، به حیات پربار خود تا آخر، آن‌هم با ثمردهی و انتقال دانش به نسل‌های بعد، ادامه دادند، الگوی زندگی‌شان کنند.

تهران، پیرفرزانه‌ای را که او را بسیار خوب می‌شناخت از کف داد. دانشگاه، تاریخ‌شناس و فرهنگِ ایران یکی از برجسته‌ترین دانشمندان و دوستداران واقعی اش را که عمری را به پای آن گذاشت را از دست داد؛ و ما نیز استاد و دوستی مهربان و پر عطوفت که همواره در کنارش احساس محبت و عشق به فرهنگ را بازمی‌یافتیم؛ از دست دادیم.

* استاد دانشگاه تهران

منبع: فرارو

کلیدواژه: ناصر تکمیل همایون تکمیل همایون

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۳۲۶۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!

عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغه‌ای مهم‌تر از حجاب ندارد، در خطبه‌های این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ به‌خصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند:

منیژه منم، دخت افراسیاب

برهنه ندیده تنم آفتاب.

 این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبه‌های نماز جمعه، اشاره‌ای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر می‌کنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟

خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان می‌آوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشی‌های دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!



آقای علم الهدی!

این شاهنامه‌ای که امروز شما بدان استناد می‌کنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامه‌ای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشی‌های شاهنامه می‌شدید و لااقل به دوستان تان می‌گفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشین‌تر بود.

جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند

ولی یک روز صبح، دیدند که عده‌ای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!


شما درست می‌گویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوش‌هایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری می‌کنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا می‌کنید دست به دامن ایران باستان می‌شوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشی‌های شاهنامه هم تحمل نمی‌شود ولی صحبت از حجاب که می‌شود یادتان می‌افتد در همان شاهنامه‌ای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!

میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن

بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیده‌های ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دار‌هایی که سال‌ها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوان‌ها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزی‌هایی هستند که نتیجه اش را در خیابان‌ها می‌بینند و بعد، از پلیس‌ها می‌خواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!

راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوشش‌هایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزن‌ها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باور‌های فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باور‌های فرهنگی - که امروز بدان‌ها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!

پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!

tags # شاهنامه ، علم الهدی سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
  • (تصاویر) بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران، مهمان «مست عشق»!
  • بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران زمین مهمان "مست عشق" شدند (+تصاویر)
  • بزرگان فرهنگ و ادب و هنر ایران زمین مهمان "مست عشق" شدند
  • باید یک تفاهم بزرگ رسانه‌ای میان ایران و عراق اتفاق بیفتد
  • جنبش‌های سده‌های دوم و سوم هجری بیش‌تر تقابل ایرانی – ایرانی بود نه ایرانی - عربی
  • شمارش معکوس آغاز نمایشگاه کتاب تهران و درگذشت پل آستر
  • مرگ پزشک طرحی در جاسک تکذیب شد
  • تکذیب مرگ پزشک طرحی در جاسک /در تهران فوت کرده
  • انتخاب دو روستای اردبیل به عنوان روستای «دوستدار کتاب» در کشور